بیوگرافی ویکی
بیوگرافی ویکی

 

 

 

بچه ها این بیوگرافی فعلا عکس نداره بعدا میزارم

اسم:ویکی

معنی اسم:فکر کنم یعنی پویا و باهوش.....

فامیلی:ویترنز(witerns)

معنی فامیلی:نمیدونم کلمه اش رو از خودم درآوردم!

القاب:وی وی،ریونraven(هر موقع موهاش سیاه میشه بهش میگن ریون چون ریون یعنی کلاغ!)،خرخونه،پرفوسور بالتازار و انیشتین(بخاطر هوش بالاش)

سن:13

قد:156/5

وزن:30

اخلاق:غیر قابل پیش بینیه بعضی وقتا نرماله بعضی وقتا بی حوصله بعضی وقتا خیلی خرخون میشه ولی درکل یه دختر معمولی مایل به جدی خرخونه!خیلی باهوشه ولی بعضی وقتا خنگ بازی درمیاره!مثلا یه چیزی یادشه ولی دو ثانیه بعد یهو یادش میره....البته موقع هایی که خیلی استرس میگیره اینطوری میشه...

دوستان:شایلی،کیارا،نیکی،بیوتی،جودی

دشمنان:اولش خیلی زیاد بودن ولی بعدش کم کم باهاش خوب شدن

 خوراکی مورد علاقه:ماکارونی با سس کچاپ،شیرکاکاءو(حمزه نداشت تبلتم چیکار کنم خو؟!)،شیک نوتلا و هر چی‌توش نوتلا وکلا شکلات  و آبنبات باشه،مرغ سوخاری،پیتزا،سیب زمینی سرخ کرده(سس فراموش نشود!)،آب نبات چوبی آلبالویی مارک pinpop،موهیتو

 قدرت:اولش یه دختر معمولی بود ولی از اولین فرد خاندانشون یه گردنبند بهش ارث رسید چون ویکی آخرین فرد خاندانشونه و اگه بمیره نسل همه ی جادوگر های اون خاندان منقرض میشه بخاطر همین اون گردنبدی که بهش ارث رسید اونو جاودانه میکنه که با اون هر قدرتی که فکرشو بکنین رو داره+قدرت تقلید از هر چیزی مثل قدرت های اون فرد چهره و خصوصیات اون فرد و کلا ًهر قدرتی که فکرشو بکنین رو داره.رنگ چشمای ویکی هم به اون گردنبند بستکی داره مثلا مواقعی که عصبانیه یاقوت گردنبند قرمز میشه و رن چشمای ویکی هم قرمز میشه موقعهایی که خجالت میکشه رنگ چشماش صورتی پررنگ میشه موقعی که درد داره چشماش آبیه خلاصه تو هر موقعیتی چشماش یه رنگ میشه ولی رنگ اصلی چشماش سبز کمرنگه.و اینکه توی زمستون و جاهایی که برف و سرما زیاد باشه موهاش سیاه میشه البته این که موهاش شیاه میشه جزو حالت هاشه که از وقتی به یه گروه ویژه که همه کار میکنه و در همه زمینه ها فعالیت داره از یه دبیرستان دیگه پیوسته(فصل 3 داستان)یه قدرت به اون و همه ی دوستاش اضافه شده که باعث میشه حالت موهاشون و رنگ موها و چشماشون تغییر کنه.رنگ معمولی چشمای  ویکی هم وقتی موهاش سیاهه سبز جیغ مایل به پررنگ هست.

 لباس اصلی:برای هر موقعیتی همیشه یکی دو لباس مخصوص همراهشه ولی بیشتر وقتا همینی که توی عکس هست تنشه

کار های مورد علاقه و علایق مادی:کتاب خوندن،ماجراجویی و کشف چیزای خیلی عجیب و مرموز،سکوت،بعضی وقتا تنهایی،گردش و تفریح با دوستاش،خوندن کتابی که به زبون باستانی باشه(همه ی خط ها و زبون های باستانی و قدیمی رو بلده)،موجودت افسانه ای،اسکیت کردن،شبا به ماه نگاه کنه،بوی طبیعت وقتی بارون بند میاد،بوی نعنا،موزیک گوش دادن،نقاشی و طراحی،سفر کردن تو زمان

تنفرات:آدمای حسود و پرحرف ومغرور وکرم ریز،آواز خوندن،آب،ارتفاع خیییلی زیااااد،گل(آب+خاک)،بوی ماهی،عینکشو بردارن،به گردنبندش دست بزنن(چون اون گردنبند قسمتی از وجود اون هست و اگه بشکنه ویکی هم نابود میشه و اگه ترک برداره یا روش خراش ایجاد شه مثلا دست و پاش زخمی میشه یا بی حال میشه و حالش بد میشه و مریض میشه اگه گردنبند حرارت زیاد ببینه ویکی تب میکنه و اینا...)،کیف و کوله پشتی های خیلی سنگین،دمپایی،استفاده از GPS چون معتقده آدم خودش باید یه مکان رو پیدا کنه ولی از نقشه استفاده میکنه

ساز:نداره ولی گیتار برقی و ارگ بلده

خواهر/برادر:نوچ

پدر/مادر:تو بچگی از دستشون میده ولی با عموش بزرگ میشه که هیچوقت نمی فهمه اون عموشه فکر میکنه پدرشه چون بهش گفته بود پدرشه نه عموش

رنگ مورد علاقه:همه ی رنگا ولی از همه بیشتر قرمز،نارنجی،سیاه،زرد پررنگ رو از همه بیشتر دوست داره

حیوان خانگی:یه بچه اژدهای بنفش به اسم استارلایت یا توآیلایت که به خاطر قدرت گردنبندش بخشی از وجود ویکیه و ویکی مواقعی که قدرتش بیش از حد مورد استفاده قرار بگیره اون اژدها خود به خود احضار میشه ولی به صورت یه اژدهای بزرگ که ویکی میتونه راحت سورارش بشه. این بچه اژدها داخل گردنبنده ولی به صورت یه اژدهای دیگه یعنی انگار یه اژدهای معمولی واقعیه و از گردنبند نیومده.البته توی گردنبنده نیست یه بچه اژدها بود که تو فصل 3 داستان ویکی توی جنگل پیداش میکنه ولی بعدا اون اژدها صاحب قدرت بزرگ شدن میشه و نصف گردنبنده به اون اژدها تعلق داره و جون ویکی و اون اژدها به هم دیگه بستگی داره.(اگه منظورو کلا نگرفتین بگین تا توضیح‌بدم)

فعلا تموم شد اگه چیزی جا افتاد حتما بگین



برچسب ها: بیوگرافی
[ جمعه 8 / 10 / 1395 ] [ 10:20 قبل از ظهر ] [ ♥❗❤єภשคภɠєlค гค❤❗♥ ] [ ]
آخرین مطالب